به گزارش خبرگزاری فارس از قم، حجتالاسلام محمدعلی اسدینسب در نقد خود به سخنان اخیر علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی که نسخهای از آن در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته، نوشته است: آقای مطهری متأسفانه چندی است که رویه عوامفریبی را در پیش گرفته است. یکی از مصادیق آن، نوشته مورخ 2/9/92 ایشان درباره بیانات خالصانه و شجاعانه آیتالله جنتی است.
آقای مطهری پیرامون برخی از سخنان آیتالله جنتی در سایتهای اصلاحطلبان اعتراضهایی ارائه کردند و چون برخی از جوانان پاک و بیاطلاع از برخی مسائل ممکن است مورد تأثیر این فرد قرار گیرند، به ویژه با عنایت به شخصیت کمنظیر پدر ایشان حضرت آیتالله شهید مطهری، بر آن شدم چند جملهای پیرامون افاضات ایشان عرایضی داشته باشم.
1. شما نوشتهاید: جناب آقای جنتی، امام جمعه موقت تهران بار دیگر افاضاتی درباره فتنه سال 88 کردند و مانند همیشه بر طبل تفرقه و خشونت و افراط کوبیدند. خلاصه حرف ایشان این است که آقایان موسوی و کروبی محارب و مفسد فیالارض هستند و مجازات آنها اعدام است و نظام خیلی منت بر سر اینها گذاشته که به جای اعدام آنها را حصر خانگی کرده است.اساس این استدلال باطل است چون محاربه مطابق ماده 277 قانون مجازات اسلامی عبارت است از «کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا به قصد ارعاب آنها به نحوی که موجب ناامنی در محیط شود.»
نقد: اولا چرا فقط برای اینکه بتوانید خود را در پاسخ دادن راحت کنید فقط از محاربه سخن میگویید ایشان مفسد فیالارض را هم ذکر کردهاند؟
ثانیا: مگر آقای جنتی گفتهاند علت مفسد بودن و در نتیجه مستحق اعدام شدن، صرف اعتراض است؟ مگر پس از اعتراض این دو نفر، خود آقای جنتی همراه بقیه اعضای شورای نگهبان به اعتراض آنان رسیدگی نکردند؟ مگر به سبب اعتراض نامبردگان برخی از صندوقها مجددا بازشماری نشدند؟
ثالثا: عین ماده 286 قانون جدید مجازاتهای اسلامی چنین آمده است: هرکس 1. به طور گسترده مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد 2.جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور 3 . نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق، تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک 4 .دایرکردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها به گونهای که موجب اختلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی و یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم میشود.
حال پرسش این است که آقای موسوی و کروبی نشر اکاذیب کردند یا نه؟ آنان با نشر اکاذیب خود و ادعای تقلب در مهمترین انتخابات در کشور اختلال حاصل نمودند یا خیر؟ آنان با عمل و گفتار خود مرتکب جریمه علیه امنیت کشور شدند یا خیر؟
جناب آقای مطهری همه حتی عوام میدانند علت استحقاق چنین مجازاتی برای این دو نفر عدم تمکین به قانون و دعوت مردم به شورش خیابانی بوده است نه صرف اعتراض به نتیجه یک انتخاب. مگر در گذشته اعتراض نبود آیا آنان را مفسدفیالارض نامیدند؟ مگر همین آقای جنتی نیز در انتخابات گذشته ریاست نداشتند مگر همین آقای محسن رضایی اعتراض نکرد آیا او را مفسدفیالارض نامیدند؟
2. آقای مطهری شما گفتهاید: اصل بیست و هفتم قانون اساسی ما اعتراض و حتی راهپیمایی برای بیان اعتراض را به رسمیت شناخته است. آقایان موسوی و کروبی به نتیجه انتخابات سال 88 معترض بوده و آن انتخابات را از اساس باطل میدانستند و دلایل متعدد خود را نیز به مرجع قانونی ارائه کردند و البته هیچ امیدی هم به قضاوت و داوری عادلانه مرجعی که اکثر اعضای آن از جمله آقای جنتی از چند ماه قبل از انتخابات حمایت خود را از آقای احمدینژاد اعلام کرده بودند، نداشتند.
در پاسخ چند مطلب را یادآور میشوم:
یک. شما گفتهاید آن انتخابات از اساس باطل بوده (البته بیان شما طوری است که گویا شما هم همانند آن دو نفر در صورتی که به نفع شما نباشد اساس انتخابات جمهوری اسلامی را باطل میدانید) حال پرسش این است که این افراد چه زمانی اساس انتخابات را باطل میدانستند؟ اگر قبل از انتخابات بوده چرا در این انتخاباتی که اساسش باطل است مشارکت کردهاند؟ چرا این مطلب را در آن زمان اعلام نکردند؟ آیا این نوعی فریبکاری نیست؟ و اگر پس از روشن شدن نتیجه انتخابات به این نتیجه رسیدند، بنده هم با شما موافق هستم که اینان چون دیدند نتیجه به نفعشان نبوده و راه قانونی هم به سودشان نیست از اساس یکی از مهمترین ارکان نظام را زیر سؤال بردند.
دوم. شما گفتهاید هیچ امیدی به قضاوت عادلانه در جمهوری اسلامی نیست. میدانید که نظام جمهوری اسلامی متشکل از رهبری و سه قوه است، به راستی اگر امیدی به قوه مقننه و شورای نگهبان و نیز قوه قضائیه نیست، میشود بفرمایید شما به چه چیز نظام اعتقاد دارید؟
سوم. شما در نوشته خویش در واقع کل نظام را مردود دانستهاید چرا که اولا قوه مجریه را که در رأس آن آقای احمدینژاد بود را قبول نداشتید و ثانیا قوه قضاییه را میگویید قبول ندارید و برآنید که حکم اعدام باید توسط دادگاه صالح صادر شده باشد نه حکم اعدامی که توسط امثال آقای جنتی صادر شود که البته روشن است منظور آیتالله آملی است. ثالثا چنانکه میدانید قوه مقننه در صورتی شرعیت دارد که تصویب شورای نگهبان را داشته باشد و شما وقتی که شورای نگهبان را قبول نداشته باشید در واقع قوه مقننه را قبول ندارید. رابعا مگر رهبری موضع خود را به عنوان کلام آخر اعلام نفرمودند؟! پس چرا شما آن را تمکین نمیکنید؟
3. شما گفتهاید: چرا نظام، معترضانی را که اکثر قریب به اتفاق آنها اصل نظام و رهبری را قبول داشتند به عنوان معاند و مخالف انقلاب و جمهوری اسلامی معرفی میکند و دشمن هم از این وضعیت کمال استفاده را ببرد.
در پاسخ شما باید گفت: اصل نظامی که شما از آن حرف میزنید و میگویید موسوی آن را قبول دارند کجاست؟ مگر نظام ما غیر از این سه قوایند؟ شما حتی در این سخنان نظام را رد کردید و آن را نپذیرفتید. آقای مطهری! نظام ما یک امر موهوم و دستنیافتنی و خیالاتی نیست، نظام ما همین سه قوا با رهبری است. شما گفتهاید رهبری را قبول دارند اگر شما و آن دو نفر رهبری را قبول دارید، باید به عرض برسانم هر فردی حتی ضدانقلاب خارجی موضع رهبری را راجع به این دو نفر میداند و جهتگیری حضرتعالی را نیز میفهمند.
4. شما بیان داشتهاید: باید به آقای جنتی گفت به وجدانتان رجوع کنید و از او بپرسید آیا مقصر و عامل اصلی این اتفاقات اعتراض آنها بود یا نوع برخورد ما؟
در پاسخ شما باید گفت: صورت مسئله به قدری روشن است که هیچ آدم منصفی نمیتواند به درک حق نرسد. زیرا در جریان تبلیغات انتخاباتی همه میدانند که همسر آقای موسوی در کنار خود ایشان به تبلیغ مشغول بود و از طرف دیگر یکی از کارهای معمول همه طرفهای انتخابات نقد عملکرد دیگری است و نقد عملکرد همسر ایشان به نوعی نقد خود ایشان قلمداد میشود، در یکی از گفتوگوها آقای احمدینژاد در واقع میخواست عدالتطلبی آقای موسوی را به چالش بکشد که در این زمینه سندی ارائه داد که از نظر قانونی این عملکرد چندان ایرادی نداشت (گرچه آقای احمدینژاد حق نداشت به افراد دیگری که توان دفاع در سیما را از خود ندارند هجومی ببرد) در مقابل آقای موسوی هم به کرات وی را دروغگو که بدترین گناه است لقب دادند. حال اینگونه برخورد درست باشد یا غلط، پرسش این است که آقای موسوی با این وضع آیا باز صحت روند انتخابات را پس آز آن حادثه قبول داشتند یا نداشتند؟ اگر قبول نداشتند چرا اعلام نکردند و به فعالیت انتخاباتی خود ادامه دادند؟ اگر قبول داشتند و آن را مضر به روند ندانستند چرا امثال شماها پس از انتخابات به همین دلیل تمسک میکنید و روند انتخابات را (البته پس از روشن شدن نتیجه) باطل میدانید؟ آیا این یک نوع مغلطه و فریبکاری نیست؟
5. شما گفته اید: اساساً چرا از محاکمه علنی آنها هراس دارید؟ آنها را محاکمه علنی کنید و اجازه دفاع به آنها بدهید و در آخر هم فرضا حکم اعدام برای آنها صادر کنید، اما حکم اعدامی که توسط دادگاه صالح صادر شده باشد نه حکم اعدامی که توسط امثال آقای جنتی که خود به جای داور بیطرف بودن یک طرف دعوا بوده است صادر شود.
در پاسخ باید گفت: شما باز در این کلامتان مشغول فریبکاری هستید شما خوب میدانید اعدام این افراد با توجه به سوابق و ملاحظات دیگر به صلاح نظام نیست و به همین دلیل محاکمه آنان و در نتیجه صدور حکم اعدام زمینهای ندارد. یکی از ادله آن عدم پذیرش خواص بیبصیرت است، از هم اکنون روشن است که خود شما به این حکم تن نمیدهید زیرا گفتهاید باید دادگاهی صالح باشد نه مانند افرادی چون جنتی.
از این گذشته نظام بهجای اعدام و یا زندان طولانی مدت، برای این افراد حبس خانگی را جایگزین کرده است که جای تشکر را دارد نه اعتراض. پس چون نتیجه محاکمه این افراد کاملا روشن است شما نمیتوانید با زیر سؤال بردن این روند و در نتیجه صدور حکمی سنگینتر برای آنان، دوباره برای کشور مشکل دیگری بتراشید.
در خاتمه عرض میکنم در کشور هر کس بخواهد وحدت را برهم زند و هر روز کاری کند که به شکلی بخواهد فتنه 88 را ادامه دهد، بیشک یا مزدور است و یا جاهل. ای کاش برخورد شکستخوردگان انتخابات 88 همانند برخورد اصولگرایان در سال 92 باشد که برای حفظ وحدت نه تنها نتیجه را پذیرفتند بلکه یکی یکی با حضور در دفتر آقای روحانی به ایشان تبریک گفتند. اما این وحدت حاصل شده را افرادی مثل مطهری با اعتراضهای مکرر و نابجا به نظام و قوای آن میخواهند از بین ببرند و جالب این است که عدهای از خواص بیبصیرت جوابیه آقای جنتی به این افراد را مصداق تفرقه میدانند اما اعتراضهای خیابانی طرفداران موسوی و بیانیههای تفرقهافکنانه وی را مخل به وحدت نمیدانند.
منبع: فارس نیوز